ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

قصرقند بهشتی در مکران....دست نوشته های من
ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

قصرقند بهشتی در مکران....دست نوشته های من

بلوچان چه غریب و زبان بلوچی غریبتر

بلوچان چه غریب و زبان بلوچی غریبتر
  زبان شیرین مادری من و شما با شیبی تند بسوی حل شدن در زبان هم خانواده خودش یعنی فارسی میتازد
  چرا من در زاهدان مجبورم با برادران هم لباس ام برای انتقال بهتر مطلب فارسی صحبت کنم و دانشجوهای مکرانی در زاهدان نیز کم و بیش چنین تجربه های داشته اند
   و بدور از تعارف و پروا باید بنویسم که بنده زنان پا به سن گذاشته و مکتب نرفته ای دیده ام که واژه های مثل خاله ، دایی و .... را آنچنان ادا میکنند که گویا .......و یکی از دوستان مسافرکش برون شهری میگفت خیلی از جوانان(مو فوکولی)وقتی موسیقی بلوچی توی ماشینشان پخش میشود لب به اعتراض میگوشایند ومعمولا جملات وقیحی بکار میبرند و احتمالا 2جو سواد هم در چنته ندارند 
 پدران و مادران عزیز چرا چنان کوششی که برای آموختن فارسی بر نوزادان و کودکان روا میدارید  که در مقابل برای زبان شیرین مادری هیچ تلاشی نمیکنید
آخه تمام اولاد ما و شما از سن هفت سالگی در دبستان و مدرسه فارسی را نیک می آموزند و در کنارش رسانه های دیداری و شنیداری چنان موجود هست که حتی پیران بیسواد را در فهم و گفتار فارسی توانا نموده
   چرا تحصیلکردگان ما در خواندن و نوشتن زبان بلوچی عاجز هستند
   
اگر رسم الخط مرحوم سیدهاشمی سخت است ادیبان گره گشای کنند و حتی مسئولین میتوانند واحدهای اختیاری در دانشگاه و دبیرستان بگنجانند
و ما چند درصد شعرهای ماندگار کمالان و نورل و عزیز را کامل میفهمیم
          دوستان شما را قسم به  مقدسترینها به خود بیایید

نظرات 3 + ارسال نظر
ستار جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:26


با سلام و درودهای فراوان خسته نباشی
ماه مبارک رمضان را بر شما و خانواده محترم
تبریک عرض می کنم انشالله اوقات و فراغت خوشی داشته باشی وبلاک سرباز ایتک بروز شد با مطلبی جدید و عکسهای جدید وقت کردی سر بزن یه داستان هم تقدیم به شما
فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- جون قشنگ نیستم .
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!
www.sarbazeytj.blogfa.com

احسان شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:50

بعضی از بلوچها هم برای با کلاس نشان دادن خود فارسی حرف میزنند اما غافل از این که فرهنگ ناب بلوچی بسیار نابتر از این فرهنگهای جدید و تهی از احساسات است
اما اگر کسی بالهجه ی اصیل مکران حرف بزند تهی فکران میگویند برای اینکه پز بدهد بدین طریق کلمات را ادا میکند
امیدوارم سرت را درد نیاورده باشم

رحیم بخش گرداکی یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 http://www.gardak.blogfa.com

سلام.مطالب خوبی تو وبلاگت عرضه کردی .ممنونم به ما سربزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد