ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
گر کوروش بساخت سلسله ای
داریوش کرد میخ این سلسه را
آن خشایار دریا دل بگذراند سپاه ز مرمره
چهار سوی جهان شد زیر پای ایرانیان
گر آدمی را غالب آید قدرت بی عنان
روان شود سوی عشرت و عیش
آنگه سست شود بنیان گرچه باشد استوار چوالبرز
شد سکندر چو آب ، روان با اندک سپا
در نوردید ز بابل تا خراسان خاک انشان
که مادر در اسارت و شاه گریزان چو موش
شد خاکستر ، ایران شهر آن نشان داریوش
سوم داریوش پی سوراخ موشی شد شکار ساتراپی
نماند هیچ مطلق قدرتی در جهان
که عظیمتر خاک نبود ز هخامنش در جهان
عزیزی ۲۶ بهمن خورشیدی ۹۰
سلام. نگفتی این شعر خودتان است یا دیگری.همه اش می خواهم بگویم این عکس مشک قدیمی ات را جایی بزرگ منتشر کن یادم می رود.. عجب نوستالوژی ای دارد!
سلام. برای شعرت منبع ذکر نکردی پس طبق اعلام قبلی ات در وبلاک آیا سروده خودتان است؟! جالب است. علاقه ات به تاریخ کهن برایم عجیب و جالب می نماید.
راستی این عکس مشک قدیمی را کاش جایی بزرگتر منتشر می کردی. عجب نوستالوژی ای دارد!