ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

قصرقند بهشتی در مکران....دست نوشته های من
ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

قصرقند بهشتی در مکران....دست نوشته های من

اوج و افول انشان

گر کوروش بساخت سلسله ای
داریوش کرد میخ این سلسه را
آن خشایار دریا دل بگذراند سپاه ز مرمره
چهار سوی جهان شد زیر پای ایرانیان
گر آدمی را غالب آید قدرت بی عنان
روان شود سوی عشرت و عیش
آنگه سست شود بنیان گرچه باشد استوار چوالبرز
شد سکندر چو آب ، روان با اندک سپا
در نوردید ز بابل تا خراسان خاک انشان
که مادر در اسارت و شاه گریزان چو موش
شد خاکستر ، ایران شهر آن نشان داریوش
سوم داریوش پی سوراخ موشی شد شکار ساتراپی
نماند هیچ مطلق قدرتی در جهان
که عظیمتر خاک نبود ز هخامنش در جهان

  عزیزی ۲۶ بهمن خورشیدی ۹۰

نظرات 2 + ارسال نظر
رازگو بلوچ شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:57

سلام. نگفتی این شعر خودتان است یا دیگری.همه اش می خواهم بگویم این عکس مشک قدیمی ات را جایی بزرگ منتشر کن یادم می رود.. عجب نوستالوژی ای دارد!

رازگو بلوچ شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 22:03

سلام. برای شعرت منبع ذکر نکردی پس طبق اعلام قبلی ات در وبلاک آیا سروده خودتان است؟! جالب است. علاقه ات به تاریخ کهن برایم عجیب و جالب می نماید.
راستی این عکس مشک قدیمی را کاش جایی بزرگتر منتشر می کردی. عجب نوستالوژی ای دارد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد