-
آدمای هزار چهره
پنجشنبه 5 دیماه سال 1387 14:00
رُخدادها جلوتر ز زمان می تازند نیست گریز زین حوادث قدرت تأمل یخ بسته و گذر زمان را درنگی نیست آن روز که نقاب بزداید زمان زان چهرهای کَـــرکس گـــون گـَـرد گــردد محور گُــردان پن اه زافسون افسونگر زشلاق نابودگر فغان ز ایام بیدادگر
-
تندباد حوادث زمانه
پنجشنبه 5 دیماه سال 1387 13:53
آیا ممکنه درلابه لای آدمای فراوانی که در حواشی ما می پلکند همدیگر را گم کنیم ؟و ز انبوه ی کرکسها ومشغله های بی پایان رمق جستجوی هم را نداشته باشیم و حل بشیم در جریان تندباد حوادث زمانه، حتی که سُکان زندگی خویش را بسپاریم بدست رسم روزگار رسمی که طی طریق آن جزء نابودی غیر قابل برگشت نخواهد بود
-
قلب ویرانه من
پنجشنبه 5 دیماه سال 1387 13:52
قلب ویرانه من با لانه کردن کبوتر عشقت رو بسبزی نهاده عزیزم من جایگاه خویشتن را در سینه کوچکت به سلطنت هفت اقلیم ندهم کاش بودی و میدیدی که چقدر ز انتظار آن روزان سبز فردای زندگی با تو ؛امروز مرا خزانی نفسگیر دربرگرفته که از ریاضت فراق، رخ ز زردی جسمی مرتاض مسلک به نمایش گذاشته که مردم تحرک این جسم را بثانیه ها ببینند
-
ترجمه آهنگی بلوچی - نصیر بلوچ دانلود
پنجشنبه 5 دیماه سال 1387 13:51
چنان غمی دادی که دیوانه شدم دوباره چنان غمی بده که دوباره مانند توباشم حیرانم که کدام غم مرا آرامش میدهد توی سایه باشم یا که زیر آفتاب باشم لازم نیست که جلوی دیده گانت باشم تو توی یاد منی هر کجا که باشم (ترجمه شعری بلوچی) و گوش بسپارید به این آهنگ
-
صدا کن مرا - سپهری
پنجشنبه 5 دیماه سال 1387 13:46
صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن یک کوچک تنهاترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهای من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد و این است خاصیت عشق کســی نیست بیا زندگی را بدزدیم،آن وقت میان دو دیدار...
-
هان
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 08:50
عزیــــــــــــزم اگر روزی تونستی تمام ماسه های صحرای آفریقا را بشماری آنوقت شاید میتوانی درک کنی که چقدر دوستت دارم
-
عزیزآباد قصرقند زمانیکه کاجو از راه میرسد
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 08:43
وقتی که کاجو از راه میرسد