ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بنده هرزمانی که این آهنگ را میشنوم حس من به اعماق تاریخ میرود و گردوخاک چرخهای ارابه کوروش را تجسم میکنم که لیدی را درنوردیده و سپس در بابل بزرگ بدون خونریزی حاکم شده و اعلامیه خود را بر مغلوبان قرائت میکند و روح بلند ایرانی را بنمایش میگذارد
اما آن کجا و ما کجاییم
ای ابر مرد مشرقی ای کوه ای نگبان قدسی خورشید
روشنای آتش زرتشت یادگار صداقت جمشید
ناجی سربلندی انسان
ای تو پیامبر ای هورایی
ای برای تو این هیولاها
همه کوکی همه مقوایی
با کتاب ترانههای من نه قصیده غزل سپاس توست
مرد اسطورهای شعر من مخمل قلب من لباس توست
با کتاب پدر بزرگ من
قصه رویش تباهیهاست
قصه امتداد شب تا شب
قصه ممتد سیاهیهاست
دفتر کهنه پدر اما
پر سؤال و گلایه و تردید
حرف اگر هست حرف تنهایی
حرف آیا و حسرت و امید
با پدر آرزوی باغی بود
روی خاکی که شکل مُردن داشت
بس که تن تشنه بود خاک
من پدرم شوق جان سپردن داشت
با من اما سبد سبد میوه
از درخت غرور باغستان
کوزه کوزه زلال نور و عشق
برای قلب تشنه انسان
با کتاب ترانههای من
نه قصیده غزل سپاس توست
مرد اسطورهای شعر من
مخمل قلب من لباس توست
با کتاب ترانههای من
نه قصیده غزل سپاس توست
مرد اسطورهای شعر من
مخمل قلب من لباس توست
مشرقی مرد پاسدار شرق
معنی جاودانه اعجاز
خاک اگر خنده کرد و گندم داد
از تو بود ای بزرگ باران ساز
ای رسول بزرگ رستاخیز
دست حق بهترین سلاح توست
فاتح پاک در زمان جاری
رخش تاریخ ذوالجناح توست
شاعر: ایرج جنتی عطایی آهنگساز و تنظیم: بابک بیات
برای دانلودصوتی اینجا کلیــــــــــــــــــک کنید
و دانلودتصویریش با تدوین داداشم امین
عالی بود داش .
تا سلام
و عالی بود
سلام علیکم عید مبارک
بروز هستم وقت کردی سر بزن
آقای جک رفته بود استخدام بشود ، صورتش را شش تیغه کرده بود و کروات تازه اش را به گردنش بسته بود ، لباس پلو خوری اش را پوشیده بود و حاضر شده بود تا به پرسش های مدیر شرکت جواب بدهد.
اقای مدیر شرکت بجای اینکه مثل نکیر و منکر ، آقای جک را سین جین بکند ، یک ورق کاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به یک سئوال پاسخ بدهد. سئوال این بود:
شما در یک شب بسیار سرد و طوفانی ، در جاده ای خلوت رانندگی میکنید ، ناگهان متوجه میشوید که سه نفر در ایستگاه اتوبوس ، به انتظار رسیدن اتوبوس ، این پا و آن پا میکنند و در آن باد و باران و طوفان چشم براه معجزه هستند تا اتوبوس بیاید و آنها سوار شوند.
یکی از آنها پیره زن بیماری است که اگر هر چه زودتر کمکی به او نشود ممکن است همانجا در ایستگاه اتوبوس غزل خداحافظی را بخواند.
دومین نفر، صمیمی ترین و قدیمی ترین دوست شما است که حتی یک بار جان شما را از مرگ نجات داده است.
اما نفر سوم دختر خانم بسیار زیبا و جذابی است که زن رویایی شما می باشد و شما همواره آرزو داشتید او را در کنار خود داشته باشید .
حال اگر اتوموبیل شما فقط یک جای خالی داشته باشد ، شما از میان سه نفر کدامیک را سوار ماشین تان می کنید؟؟؟
پیر زن بیمار؟؟ دوست قدیمی؟؟ یا آن دختر زیبا را ؟؟
جوابی که آقای جک به مدیر شرکت داد، سبب شد تا از میان دویست نفر متقاضی، برنده شود و به استخدام شرکت درآید.
و اما پاسخ آقای جک:
آقای جک گفت: من سوییچ ماشینم را میدهم به آن دوست قدیمی ام تا پیر زن بیمار را به بیمارستان برساند و خود من با آن دختر خانم در ایستگاه اتوبوس میمانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار کند . [گل]http://sarbazeytk.blogfa.com/
اگر شبی فانوس نفسهای من خاموش شد ، اگر به حجله آشنایی ، برخوردی وعده ای به تو گفتند ، کبوترت در حسرت پرکشیدن پر پر زد ! تو حرفشان راباورنکن ! تمام این سالها کنارمن بودی ! کنار دلتنگی دفاترم ! درگلدان چینی
نگاهت را به کسی دوز که قلبش برای تو بتپه چشمانت را با نگاه کسی اشنا کن که زندگی را درک کرده باشه سرت را روی شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس کرده باشه چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه اما عاشق کسی باش که تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند
با سلام و درودهای فراوان برادر بزرگوار عزیزی خسته نباشی
ممنون از حضورت خوشحالم کردی که به کلبه ما امدی
عرض کنم بله تاثیر داره وبلاگ ببیننده اش زیاد است
فیس بوک هم خوبه خودم دارم فیس بوک ولی زیاد نمی رم
باور کن بعد از بیست سال پیش دوستی داشتم نیکشهر از طریق وبلاگ ما را پیدا کرد من تعجب کردم چطوری پیدایم کرد چون عکسم تو وب بود شناخته من را بنده خدا شماره اش داد باهاش صحبت کردم . اقای غزیزی انشالله در امور کارهایت موفق باشی
با سپاس فراوان ستار
عالیه.
میخواستم در باره کلاشینکف نظر بزنم اما نشد.
چرا؟
سلام عزیز بلوچ...از اینکه با تاخیر به صفحه زیبای نوشتنت قدم گذاشتم مرا خواهید بخشید چون عذر خواستن نزد بلوچ بمثابه لقمه برداشتن از سفره اوست و مورد گذشت...باری نوشتن زیباست و زیباتر حس مسئولیتی است که به انسان میدهد و لذتش را صد چندان میکند که هیچ لذتی یارای رقابت با آن را نخواهد داشت ..من چون شما و همه ما مینویسیم تا بیم ها و امیدها را به موازات یکدیگر بالا برده و قدرت تحمل دوستان را بیازماییم چون هدف نوشتن اگاهی است و اگاهی چشم اسفندیار نادانان است
بابت این اهنگ داریوشدانلود آهنگ روز رستاخیز rasoole rastakhiz ازت بسیار ممنونم من چند ساعت دنبالش گشتم شاید هم چند روز که اونو تو وبلاگ تو پیدا کردم زنده باد بچه های سیستان
دوست بزرگوار باید توضیح بدم که این ترانه تحت فشار ساواک و برای خلاصی خواننده و سازندگان آهنگ سروده شده.
هیچ ارتباطی به کورش نداره و منظور و روی صحبتش شاه بوده.
با تشکر برادر از توضیح شما که بر دانسته هام افزودی
ممنون ممنون
عالی
خیلی متن شعر مزخرف و شوونیستی هست
در کل شعر و ور که میگن همینه