ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
کلبه ای خواهم ساخت زگلبرگ
که فرش آن عشق باشد تا ابد
در دامنه ای پر زگلهای ارغوانی رنگ می نهم اش بنیان استوار چو سهند
« ستون به سقف اش میزنم گر چه با خشت جان خویش»
که زینت آن باشد پیچش اقاقیای پریشان بر دیوارش
دیرینه آرزیست سنگین برف بر بام
که رفاقت یخ و سوزانی سرزمین آفتاب
هــــــــــــمانند دلبردن و دل ستاندن باشــــــــــــد
چو پروانه و شمع که زیکی پر سوختن ودیگری را ذوب شدن
زیرا که نوای چکه ز شیروانی
بوی صفاست بر دل چو تپش بر حیات
در این کلبه بسر آید بهار و خزان زندگــــــــــــی
بار سفر در این گذر سوی سرای جاودانی باید بست
ع.عزیزی دهم خرداد ۱۳۹۰ شمسی
خیلی زیبا وقشنگ بود
برات آرزوی موفقیت دارم
نور بصرم خاک قدمهای تو باد
آرام دلم زلف به خمهای تو باد
در عشق داد من ستمهای تو باد
جانی دارم فدای غمهای تو باد
اصل همه شادی از دل شاد تو باد
تا بنده بود همیشه بر یاد تو باد
بیداد همی کنی و دادم ندهی
داد همه کس فدای بیداد تو باد
چشمم ز فراق تو جهانسوز مباد
بر من سپه هجر تو پیروز مباد
روزی اگر از تو باز خواهم ماندن
شب باد همه عمر من آن روز مباد
از عشق تو ای صنم به شبهای دراز
چون شمع به پای باشم و تن به گداز
تا بر ندمد صبح به شبهای دراز
جان در بر آتشست و دل در دم گاز
دیده ز فراق تو زیان میبیند
بر چهره ز خون دل نشان میبیند
با این همه من ز دیده ناخشنودم
تا بی رخ تو چرا جهان میبیند
بسیار مگو دلا که سودی نکند
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/023.gif)
ور صبر کنی به تو نمودی نکند
چون جان تو صد هزار برهم نهد او
و آتش زند اندرو و دودی نکند
این ضامن صبر من خجل خواهد شد
این شیفتگی یک چهل خواهد شد
بر خشک دوپای من به گل خواهد شد
گویا که سر اندر سر دل خواهد شد
بر رهگذر دوست کمین خواهم کرد
زیر قدمش دیده زمین خواهم کرد
گر بسپردش صد آفرین خواهم گفت
نه عاشق زارم ار جز این خواهم کرد
کلبه ای خواهم ساخت ز گل برگ که فرش آن عشق باشد تا ابد ......... این شعرت جون میده برای کارت دعوت عروسی ... بسیار زیبا بود یک حس جاری واقعی ... آفرین برادر گلم
سلام دوست عزیز:خوبی؟
ممنونم که بهم سرزدین
وب شماهم قشنگ وپرباره
باتبادل لینک هم موافقم منوبانام وبم(گلگشتی درنظم ونثرادب پارسی)
بلینک وخبرم کن باچه نامی لینکتون کنم.
غنچه از خواب پرید
و گلی تازه به دنیا آمد
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی آمد نزدیک
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید
و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت :سلام
به لب های تو می سازم کلامی
سرود آشنایی یا سلامی
ندارم جز غم عشق تو در سر
ولی افسوس ها از من جدایی . . .
یا رب مددی که مثل ِآدم نشوم
انگشت نمای خلـق ِعالم نشوم
اورانده شد ازبهشت و-من-می خواهم
از قافلــه بهشتیـــان کم نشوم
سلام
امان
خوبی منتظر مطالبی جدیدشما هستیم
با سپاس بلوچ
سلام بزرگوار
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/023.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/023.gif)
چه زیبا سروده اید. دست مریزاد.
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
آپ جدید(نامه ای به پیرمرد مظلوم پایتخت: می دانی چرا از گرسنگی بیهوش شدی؟!)
[لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند]
سلام
آقای عزیزی
مطالب قبلی را حتما برایم بفرست استفاده می کنم .
از مطلبی که برای بهرام باشنده فرستاده بودی خیلی خوشم اومد
استفاده کردم .
با تشکر
بلوچ
سلام
امان خان
ممنون از مطالب ارسالی شما
دستت درد نکنه استفاده کردم
بازهم بفرست
چشم به راه مطالب شما هستم
خدایا!
گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیره،
نگاهم را به سوی تو و آسمون می گیرم،
و آنقدر با تو درد دل می کنم،
تا کم کم چشم هایم با ابرهای بهار مسابقه می گذارند.
و پس از اون که قلبم سبک می شه.
تو می آیی و تمام فضایی دلم را پر می کنی.
آن وقت دیگر آرام می شم.
و احساس می کنم هیچ چیز نمی تونه مرا از پای دربیاره،
چون تو را در قلبم دارم.
سلام زیبا بود پشتکارت ستودنی است اما یک گله از برادر خوبم ... کم به وبلاگ من سر میزنی ... مدتی است فیس بوک رفته ام هرچی بلوچ بود را تایید کردم که در لیست دوستانم باشند ... دنیای بدی نیست اما وبلاگ یک چیز دیگه هست ... همیشه منتظر شعرهایت هستم
برادر،
ای اسطوره عشق واحساس وای نابغه اندیشه وگفتار،آنگاه که درسرزمین واژگان گام برداری آنچنان به ماورای کلام می روی.که گویی درآن خورشید میبینی وزیبایی،ومرا با انگشتی برلب دردریای سوزان تفکرتنها میگذاری. . . .
خودت باش و خودت گام بردار.
هستی پس بدان که میتوانی
از کسرکند
قشنگ بود فیض بردیم احساس میکنم شعراتون سیاسی بی خیال سیاست که آخر و عاقبت نداره مخصوصا تو این استان