ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

قصرقند بهشتی در مکران....دست نوشته های من
ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

ادبیاتی از قصرقند(کسرکند) مکران گدروزیا غربی

قصرقند بهشتی در مکران....دست نوشته های من

دریغ است بلوچستان افغانستان شود!

مطلبی گرانسنگی که در ذیل  از  رویت شما میگذرد دوست ارجمند آقای رازگو بلوچ به رشته تحریر درآوردند که سربرآورده از دردی درونیست که کودک درون این اهل قلم فریاد میکند و این  دردی مشترک و آن را یک صدا فریاد کنیم و چاره ی نیک باندیشیم دوستان

لینک مستقیم به منبع                

چکیده انگیزه و اندیشه و دغدغه من: دریغ است بلوچستان افغانستان شود!

چرا فکر می کنم؟ چرا می نویسم؟ چرا وب می نویسم؟ چرا حرف هایی متفاوت می زنم؟ دردم چیست؟ دغدغه ام چیست؟ بیکارم و برای وقت گذرانی می نویسم؟ می نویسم که قجر خوشش بیاید و انعامم دهد  و یا که بلوچ ها به قدرت قلمم بنازند و مدحم کنند؟ نمی ترسم از قهر و غصب قجر؟ و یا از خشم و کینه بلوچ؟ بخدا می ترسم. به خدا می ترسم. ولی ترسی بزرگتر هم دارم. همان است که وا می داردم به ساعت ها فکر کردن و نوشتن و گذشتن از لذات زندگی و خیر و شر روزمره.

 این ترس مگر چیست؟ ترس نه، یک کابوس واقعی. کابوسی که هم در بیداری و هم در خواب با من است. هم در بیداری و هم در خواب می بینم که بلایی به جان بلوچستانم افتاده است. بلایی تازه نیست. بیماری مزمن دیرپایی است که قرن ها چون خوره بر تن نحیف آن افتاده و آن را ضعیف و افلیجش کرده است. سخت تان شد؟ به غیرت تان برخورد؟ غیرت بسیاری از ما اکثرا اینگونه بوده است. آنجا که باید فوران کند خاموش مانده و آنجا که جایش نیست طغیان می کند.

ادامه مطلب ...

دانلود دو موسیقی کلاسیک بلوچی

دانلود دو آهنگ کلاسیک بلوچی از عزیز بلوچ و جاڈوک

 

       1 - عزیز بلوچ : Mani sheren baloch 

 

       2 - جاڈوک : Yal Made Maro Mana 

اندر حکایت کسادی وبلاگهای بلوچی در بروز شدن

یک از دوستان بلاگر مطلبی در صفحه اش از گلایه درج کرده بود از نزولی شدن سیر نگارش در وبلاگهای بلوچی و بحق گلایه ای بجاست خیلی از پارامترها در این افول دخیلند همانگونه که مرقوم فرمودید عدم انگیزه خب چرا انگیزه رو به انجماد گراییده این را باید زیر تیغ برد
و اما دلیل خودم:
روزگاری دور دوره کامل تاریخ تمدن ویل دورانت را ورق میزدم به بخشی از تاریخ یونان رسیدم که عنوانش بود عصر طلای یونان و علت شکوفای هنر و علم نداشتن دغدغه جا و نان و جنگ بود و من نیز چنین و علاوه کنم خود سانسوری را ز هر عاملی مثل ترس و نرنجیدن قربا و و و بسیار علل دیگر مرا در لاکی تنگ و تاریک گرفتار آورده و این شده جمود وبلاگم و شاید وبلاگها